خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان

ساخت وبلاگ
دختر عزیزم امروز پنج شنبه هست و طبق قرار باید چهار ماهه شدنت را با واکسن شروع کنی  اینم عکس چهار ماهگی دختر نازم (وزنت  6700 هست  با قد 63  سانتی متر)  امروز صبح ساعت شش از خواب بیدار شدی و من و بابایی تا ساعت هشت باهات بازی کردیم بعد بهت 12 قطره استامینوفون دادم. و با بابایی و مامانی و مادر مرضیه شما را بردیم بهداشت (پایگاه استقلال) از وقتی وارد شدیم ناآرومی می کردی انگار می دونستی قراره واکسنت بزنن. رو تخت خوابوندمت و پاهاتو گرفتم که خانوم دکتر واکسنت رو زد و دخترم کلی گریه کرد اومدیم خونه و سریع حوله سرد بابایی روی پات گذاشت و خوابیدی. که تا 24 ساعت حوله سردت کردیم به علاوه هر 4 ساعت هم 12 قطره استامینوفون بهت دادیم. و فرداش هم حوله گرمت کردیم به علاوه هر 6 ساعت هم 12 قطره استامینوفون بهت دادیم. که خدارا شکر نه ناآرامی کردی و نه تب داشتی. خدایا بابت این گل نازم هزاران هزاران بار ازت ممنونم [ موضوع : ] خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان...
ما را در سایت خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6kianajan13952 بازدید : 278 تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت: 4:43

کیانای من چند روزی میشد که روی شکم می رفتی ولی امروز دیگه سریع تا روی زمین بودی و دورت باز بود غلت می خوردی و می رفتی روی شکم و کلی ذوق می کردی و کلی با صدای بلند برامون قهقه می زنی و وقتی برات لالایی میگم تو هم مامانی رو با صدای خوشکلت همراهی میکنی. واااااااااااای نمی دونی چقدر خوردنی شدی کلی شیطون شدی و تا روی زمین هستی نیم خیز میشی که بلند بشی تا میشونیمت رو به جلو میری که بایستی  (به عبارتی میشه گفت آخرای چهار ماه روی شکم رفتی ولی امروز سریعاً تا روی زمین بودی روی شکم می رفتی یعنی چهار ماه و پنج روزگی) ایشون دخمل خوشمل مامان و باباشههههههه [ موضوع : ] خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان...
ما را در سایت خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6kianajan13952 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت: 4:43

کیانا دلبندم امروز داشتم بهت ویتامین آد می دادم که طبق معمول قاشوق رو با دست چپت ازم گرفتی و بردی طرف دهانت و برای اولین بار قاشوق رو بعد از چند ثانیه به دست راستت دادی. چهار ماه و یازده روزِ من این هم روند حرکت شما [ موضوع : ] خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان...
ما را در سایت خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6kianajan13952 بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت: 4:43

خانوم خانوما چند روزی هست که وقتی اسباب بازی و یا وسیله جدید رو به طرفت می آوریم شما خانوم ناز با نگاه کردن و یه شناخت اولیه سریع دستات رو به سمتش می بری و از دستمون می گیریش  و می بری به سمت دهانت.  سیر تکاملی گرفتن جغجغه از دست مامانی: خانوم طلای من این چند روز وقتی برایت لالایی می خونم شما  مامانی رو همراهی می کنی و کلی صدای ناز از خودت در میاری تا اونجا که تونستم صداهاتو ضبط کردم و برات که میزارم کلی براشون ذوق می کنی و هرزگاهی هم قهقه می زنی ( که خیلی خوردنی میشی و ما رو عاشق تر می کنی) [ موضوع : ] خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان...
ما را در سایت خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6kianajan13952 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 5 بهمن 1395 ساعت: 16:45